شاید تو زندگی آدمایی که برای خواستههاشون سخت تلاش میکنن زیاد دیده باشید. اونا برای رسیدن به یه شغل خوب، خونه و ماشین خوب همه تلاششونو میکنن و پا پس نمیکشن ولی آدمیکه برای رسیدن به عشقق همه کار کنه کم پیدا میشه. آخه میدونی عشق یه چیز دو طرفه است و کافیه طرف مقابل همراهی نکنه، اونموقع ست که آدمای معمولی بیخیال میشن ولی یکسری فرازمینیها هستن تا آخرین نفس میجنگن. اونا خسته نمیشن از پا درمیان. ایستاده میمیرن. من یکی از این فرازمینیها رو میشناسم که همه راهها رو رفت ولی به نتیجه نرسید آخرش خسته نشد، فقط تصمیم گرفت سکوت کنه. میدونید چرا؟
چون اشتباه اومده بود. دنبال یکی مثل خودش تو زمین میگشت. نمیدونست زمین جای این حرفا نیست. زمینیها قانونهای خودشونو دارن. اونا بی دلیل به کسی عشق نمیورزن. اونا حساب کتاب میکنن. بعضی وقتا هم یه مشکل کوچولو تو سرشون هست که......
فرازمینی قصه من اسمش ملک الشعرای پاییز بود. به احترامش باید کلاه از سر برداشت.